سینمای نو > سرویس تئاتر
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی " سینمای نو " و به نقل از روابط عمومی خانه تئاتر، محمودرضا رحیمی 25 مهر 98 موضع هیئت مدیره مرکزی خانه تئاتر را نسبت به بخشنامه ای که به تازگی در خصوص شرایط اخذ مجوز اجرای نمایش از سوی وزارت ارشاد اسلامی ابلاغ شده است اعلام کرد، گفت و گوی تفصیلی او را می توانید اکنون بخوانید:
* موضع هیئت مدیره مرکزی خانه تئاتر و شما به عنوان سخنگوی این هیئت مدیره در خصوص بخشنامه «دستورالعمل صدور پروانه اجرای نمایش» که چند روز پیش ابلاغ شده است چیست؟
- بخشنامه جدیدی که با موضوع شرایط صدور پروانه نمایش از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ابلاغ شده است نشان دهنده عدم اطمینان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به جریان صنفی خانهتئاتر و حرکت هایی است که خانه تئاتر می تواند رقم بزند، وگرنه به عقیده ما اصلا نیازی نبود که چنین جریان سلبی تحت عنوان یک بخشنامه وزارتی صادر شود ؛ کما این که ورود دولت به چنین حوزهای تنها کار را سختتر میکند. سوال اینجاست که اگر ریاست ادارهکل هنرهای نمایشی سهمی در این بخشنامه داشتند، آیا نظر شورای راهبردی هنرهای نمایشی نیز که از متخصصین رفیع جایگاه تئاتر هستند در این بخشنامه لحاظ شده است؟ آیا با شخص یا اشخاصی از هیئت مدیره خانه تئاتر مشورت شده است؟ خانه تئاتر جمعی چهار هزار نفره از فعالان تئاتر را در خود دارد که مانند مشت نمونه خروار می تواند نماینده موجهی از جمعیت تئاتری صد و پنجاه هزار نفره کل کشور باشد. اما نه تنها صدور این بخش نامه وظایف اصناف تئاتری را زیر سوال برده است بلکه اینچنین مشورت هایی کوتاهمدت پشت درهای بسته با نفراتی نامشخص تنها شرایط را سختتر میکند. وزارتخانه باید باور کند خانهتئاتر از آنجایی که نمیتواند تنها به نفع فرد عمل کند و همیشه می بایست پاسخگوی شرایط و مشکلات حداقل چهار هزار نفر عضو خود باشد بهترین مرجع برای مشورت است، اینچنین روش هایی برای صدور بخشنامه فقط و فقط نگرانی کار کردن را بیشتر می کند و مسئله مهم تر در این بخشنامه آن است که هیچ راهی برای کشف استعدادهای جوان و جسور در آن پیشبینی نشده است، در حالی که خانهتئاتر در اساسنامه خود یکی از مهمترین دغدغههایش رویکرد استعدادیابی جوانان است. حال، با در نظر گرفتن این بخشنامه ما چه مسیری پیش روی خود طراحی کنیم؟ با توجه به جامعه کلان تئاتری موجود که شامل دانشجویان بسیار این رشته و افرادی است که تحصیل کرده این رشته نیستند، چهساختار شغلی را میتوانیم بر این عزیزان مترتب بدانیم تا وارد حوزه تئاتر شوند. حوزه تئاتر یک فعالیت کاملا آزمایشگاهی و گروهی است و با چنین بخشنامهای چهساختاری میتواند به دانشگاههای ما و حتی به آموزشگاههای ما تفهیم کند که طی چه شرایطی یک هنرجو یا یک دانشجو میتواند به جامعه حرفهای و شغلی تئاتر بپیوندد؟ در بخشی از این بخشنامه شرط صدور پروانه نمایش را منوط به معرفی کارگردان نمایش از سوی سه کارگردان دیگر یا معرفی نامه آموزشگاه های تئاتری آورده است، سوال اینجاست که آیا هر کارگردانی صلاحیت سنجش و ارزیابی دارد، آیا آموزشگاهها با توجه به کلاس های تک درس و جریانی اقتصاد محور، میتوانند نخبه معرفی کنند، اصلا مگر ما آموزشگاه تئاتری داریم؟ اکثر آموزشگاه های ما زیر نظر واحد سمعی بصری معاونت سینمایی است! این ایراد دارد که جناب وزیر که اینقدر به دانش او اعتماد داریم بخشنامهای صادر کند که در آن مراتبی غیر واقعی وجود دارد. چرا دوستان بدون مشورت با خانه تئاتر هر کجا بناست حق و حقوقی از عدهای تئاتری سلب شود در گوشهای نام خانهتئاتر را می آورند؟ آیا جایگاه خانهتئاتر با در نظر گرفتن چهار هزار تئاتری عضو آن همین قدر است که فقط نامی در کنار چند اسم دیگر چون آموزشگاه ها و دانشگاه ها و ... از آن بردهشود و خانهتئاتر به عنوان یک نهاد صنفی می بایست وظیفه خود را تا اجرای امور سلبی پایین آورد؟ خانه تئاتر چگونه باید اعلام کند که شخصی کارگردان است؟ این درست که استاد فقید حمید سمندریان اشاره می کند که هر کسی حق ندارد بگوید کارگردان است، اما در جای دیگر نیز ایشان مصرح اعلام می کند که تا کسی کاری بر صحنه نبرد نمیتوان گفت کاربلد است یا کارنابلد! آیا خانهتئاتر بدون تحقیق، تفحص، بررسی و شورا و بدون امکانات لازم باید از این دستورالعمل ها پیروی کند؟ فرض کنیم خانهتئاتر دوست داشته باشد که به وزیر محترم کمک کند و از این بخشنامه پیروی کند، چگونه باید این پیروی را انجام دهد؟ دوستانی که چنین دستورالعملی کلی را نوشتهاند خب شرایط آن را نیز مینوشتند تا ما بدانیم به چهصورت میبایست اجرا شود، آیا خانهتئاتر این قدر میبایست تنزل پیدا کند؟ آنهم وقتی که کارت خانه تئاتر می تواند معتبر باشد و یا واحدهای خانه تئاتر در شهرهای مختلف ایران با کمک اداره های کل به عنوان نهاد مردمی تکثیر شوند؟ سوال خانه تئاتر با هزاران عضو تئاتری اینجاست که چه اشخاص یا شوراهایی در نگارش این بخشنامه مشارکت داشته اند؟
* با وجود عدم سنگ محک و معیاری برای سنجش در خصوص اطلاق پیشکسوت و شناخته شده به کارگردانی برای حق معرفی کارگردانی دیگر، این بخشنامه چه شرایطی را در تهران به شکل کل و در شهرستان ها به شکل خرد به وجود خواهد آورد؟
- من به شما قول خواهم داد این بخشنامه چه در تهران به صورت بسیار انبوهتر و چه در شهرستان ها به صورت محدودتر مشکلات عدیده ای را به وجود خواهد آورد. به یاد داشتهباشید که هر بخشنامهای که عدهای را بی دلیل بر عده دیگر مسلط کند، سبب تبیعض رفتاری و تبعیض آرا خواهد شد و همواره عدهای مجبورند در یک فضای غیر هنری از طریق رانت و امتیازدهی ( نوچه گری) خود را به مقام کارگردانی برسانند. متاسفانه اتفاقات بسیار بدی منبعث از اینگونه بخشنامهها خواهد افتاد، این بخشنامه ما را به زمانی میبرد که افرادی با صرف هزینه میتوانستند از باقی کارگردانان متمایز شده و در تماشاخانهها و تالارهای بهتری به روی صحنه روند.
* نقش خانه تئاتر برای سامان دهی به این شرایط چه خواهد بود، آیا درصدد گفت و گو با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای توضیح این نواقص برخواهد آمد؟
- هیئت مدیره مرکزی خانه تئاتر سال گذشته نیز این مسئله را با ریاست اداره کل هنرهای نمایشی در میان گذاشته بود که اگر بناست اتفاقی برای تئاتر و صنوف تئاتری بیفتد بالطبع میبایست توسط خود صنوف تصمیم گیری شود و موضوع مطرح شده در این بخشنامه یک مسئلهکاملا صنفی است. قرار نیست دولت با چنین بخشنامههایی سبب شود تا ما مدام بدویم و همهچیز را از ابتدا آغاز کنیم. امروزه مسائل بسیار مهم تری نسبت به اینکه چهکسی کارگردان است و چهکسی نیست در تئاتر وجود دارد. کار وزارتخانه این است که به تعریف شغل، امنیت شغلی، تعریف معینی برای هنرمند بودن، تفکیک سطوح و سابقه کاری هنرمندان از هم، الگو سازی تعاریف کسب و کار، بها دادن به هنرمندان، رابطهنزدیک با اصناف و مشورت با صنوف است اما متاسفانه برای چنین مسائلی که حوزهفعالیت یک صنف نیست خانه تئاتر را مسئول می دانند و خود در لایههای نهفته کارهایی انجام می دهند و تصمیماتی می گیرند که برعهده و حق صنف است؛ غافل از آن که جامعه تئاتر با هر یک از این بخشنامههای شتابزده فرسنگ ها به عقب برمیگردد. متاسفانه همواره برای حذف خانه تئاتر گفته شدهاست که خانهتئاتر متعلق به همهتئاتری ها نیست، اتفاقا خانهتئاتر متعلق به همهتئاتری هاست، جایی که در آن وجوه عام المنفعه تئاتر موجود است تنها خانه تئاتر است، نه مراکز هنرهای نمایشی و نه هیچ ارگان انتصابی دیگری از این وجوه سهمی ندارد، تنها خانه تئاتر است که تمام بخش های اصلی آن توسط اعضا انتخاب می شوند و افرادی که علاقه به حضور در این خانه ندارند دو دستهاند؛ کسانی که علاقهای به مشارکتهای جمعی در تئاتر ندارند و تنها کار خود را انجام میدهند که بسیار هم برای ما محترمند چون در حال انجام کار هنری خود هستند و بنا نیست حتما همه خانه تئاتری باشند و افرادی که منفعت طلبی های شخصی دارند و لابیگری میکنند. پس خانه تئاتر متعلق به همه تئاتری هاست منتها تئاتری هایی که نفع خود را در نفع همه میدانند. برای همین است که می گوییم مشورت با این خانه نسبت به مشورت با چند مدیر فرهنگی ارجح است، آن هم با فرض این که با مدیران فرهنگی برای صدور چنین دستوری مشورتی به عمل آمده باشد چرا که ما بر خلاف مدیران دولتی دغدغه فعالیت صنفی، امنیت شغلی و فعالیت تئاتری داریم و وجهه هنریمان بر وجهه اداری و بوروکراتیکمان میچربد. پس ما معتقدیم به درستی خانه خود را میشناسیم و به وظایف اعضایش آگاهیم و سد راه ها را بارها رصد کرده ایم و همواره به یک جا برگشته است! حال در همین یک مورد اما آیا با ما مشورتی کردهاند؟ خیر؛ آیا فردا که این بخشنامهها دچار مشکلات بعدی شود پاسخگو خواهند بود؟ یا بناست که باز یک بخشنامهدولتی دیگر این بخشنامه را حل و فصل کند؟ اینها اشتباهاتی است که به قیمت گذر زمان برای هنرمندان تمام میشود. بارها گفته شده که تدوین چنین قوانینی کار وزارتخانه نیست و همواره خود دوستان از خانهتئاتر نام برده اند اما به یکباره مصوبهای میآید که خانهتئاتر را که چه به لحاظ نفرات و چه به لحاظ وزن و وضع نفراتش در حال حاضر تخصصیترین مکان تئاتر کشور است در کنار آموزشگاهها و دانشکدهها و... نام میبرد. این واقعا باعث تعجب است که ما صحبت هایی را که از جناب وزیر شنیدهایم باور کنیم یا چنین مصوبه هایی را که به یکباره در فراسوی خود میبینیم و لازم الاجراست؛ مصوبه هایی که اعلام میکند سایر بخشنامههای قبلی لغو است. آیا این مسائل و این دستورالعمل هایی که شتابزده صادر میشود کمکی به وضعیت فعلی تئاتر ما میکند، میتواند باری از دوش شورای نظارت، سالن ها و ...بردارد؟ نمیتواند؛ کما این که این دستورالعمل این قدر کلی است که معلوم نیست چه کسی پاسخگوی مشکلات ناشی از این بخشنامه خواهد بود؟ یا مگر وزارتخانه می تواند کشف استعداد کند؟ خیر؛ پس چرا وزارتخانه کاری را که نمیتواند انجام دهد و منطقی نیست در ارتباط با آن دست به نوشتن بخشنامه میبرد و همه را به یکباره در بهت فرو میبرد؟ اساسا در جامعهای که به سمت اصل 44 و خصوصی سازی پیش میرود این بخشنامه یک بخشنامه سراسر مبهم است. علیرغم این که صورت ظاهری تئاتر به سمت یک تئاتر خصوصی میرود اما انگار بناست تا همچنان در لایههای نهانی تصمیمات دولتی باشد. تصمیماتی که خود برای دولت باری اضافه است و در ادامه مسیر مشکلاتی را برای خود دولت به وجود خواهد آورد ، چرا که ما قوانینی بالادستی و قابل تفسیر داریم اما قوانینی جزئی نداریم که بتواند جلوی بسیاری از نابسامانیها را در تئاتر دولتی و خصوصی بگیرد. یک نهاد دولتی نمیبایست چنین دستوراتی صادر کند باید اجازهدهد خود صنوف برای خود تصمیمبگیرند و سپس آنها را برای حصول به قوانین بالا دستی حمایت کند. ما هنوز زخم ناشی از حذف قرارداد تیپ را فراموش نکرده ایم. قراردادی که تا اکنون پانزده سال از آن می گذرد و چقدر می توانست در این سال ها اصلاح و تکمیل شود! این حق صنوف است که برای خود در دایره موضوعات مطروحه و کاملا قابل قبول جمهوری اسلامیایران تصمیم بگیرند، نه این که تصمیماتی که گرفتن یا نگرفتن آنها حق اصناف است در برگهای مخصوص بخشنامهای شود. بخشنامه ای که سختی آن را تنها هنرمندان باید به دوش بکشند، البته ما می دانیم که در پاسخ به تمامی این سوالات هم جناب وزیر و هم معاونین ایشان خواهند گفت که راهگشایی برای اجرایی شدن این بخشنامه می تواند بر عهده خانهتئاتر باشد! اما چطور دستورها با عزیزان باشد و حل و فصل کردن این دستورات که گاه اشتباهات جبران ناپذیری هم در آن است با هنرمندان؟ اینجاست که کار به مشکل بر میخورد. هر چیزی که نمیتواند آئیننامه اجرایی داشته باشد چیزی که نادرست است، نادرست است. یک مسئلهسلبی که دارد قضایا را به سمتی خاص میبرد آیا میتواند شیوهنامه داشتهباشد؟ این یک آشفتگی است و باید از یک جا جلوی این آشفتگی را گرفت. بسیار بسیار با بخشنامههایی از این دست که به صورت شتابزده صادر میشود مشکل داریم چرا که این بخشنامهها تنها مشکلات را بیشتر میکند و از طرفی بر این عقیدهایم که چنین تصمیم گیریهایی وظیفه ساختاری دولتی نیست، بلکه چنین تصمیماتی باید با تبادل نظر صنف اجرایی شود ؛ همان طور که زمانی به درخواست اداره کل هنرهای نمایشی چهل صفحه پیشنهاد برای آئین نامه تماشاخانهها ارائه کردیم اما آیا آئین نامه تصویب شده بهرهای از آن پیشنهادات برده است؛ در این بخشنامه نیز روندی به صورت همان اتفاق قبلی افتاده است، هشت ماهپیش به سبب مسائل مطروحه در این خصوص پیشنهادهای خود را نوشتیم اما برای دریافت آن استقبالی از سوی نهاد مربوطه به عمل نیامد، مدیرعامل خانهتئاتر نیز دو هفتهپیش در جلسهای که با ریاست ادارهکل هنرهای نمایشی داشتند به ایشان اعلام کردند که پیشنهادنامه آماده است و اکنون می بینیم بدون دریافت پیشنهادات ما و به سرعت بخشنامهای در همان خصوص صادر شده است که ما را متعجب و وضع را آشفته ساخته است؛ امیدواریم که هر چهسریعتر جلوی این آشفتگی ها گرفتهشود. چون قاعدتا وزارتخانه خواهد گفت این یک بخشنامه است و نیاز به شیوه نامه دارد و حال باید خانه تئاتر شیوه نامه تهیه کند و در نهایت همه چیز به فراموشی سپرده شده تئاتر کشور میماند و یک بخشنامه قابل تفسیر!