جمعه ٠٧ ارديبهشت ١٤٠٣

آخرین اخبار :



  چاپ        ارسال به دوست

مونا انوری زاده نویسنده " لحظه گرگ و میش " :

عاشقانه هایی كه در جنگ رخ می دهند به شدت تكان دهنده اند

سینمای نو > سرویس تلویزیون

مهیار جوادی فر 

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی " سینمای نو " ، مونا انوری زاده ، در نوجوانی نزد زنده یاد شهریار پارسی پور دوره های فیلمنامه نویسی را طی و در دانشگاه لیسانس سینما با گرایش فیلمنامه نویسی و در ادامه فوق لیسانس ادبیات نمایشی گرفت .

وی فعالیت حرفه ای را از سال ٨٥ آغاز و نویسنده تله فیلم های "پیش خواهد آمد" و "جایی برای بودن" به كارگردانی بهروز شعیبی ، تله فیلم "یك اسم" به كارگردانی بیژن میرباقری و طراح داستان سریال ستایش در فصل اول و دوم ، ..... و آخرین کار او مجموعه لحظه گرگ و میش بوده است

از نحوه شكل گیری طرح سریال "لحظه گرگ و میش" برای ما بگوئید ، طرح در چه سالی نوشته و در چه سالی به مرحله تولید رسید؟ مبنای شكل گیری طرح چه بود و آیا بر اساس سفارشی شروع به نگارش آن كردید؟

نه ! هیچ سفارشی در كار نبود. قبلاً هم این موضوع را عنوان كرده ام كه جرقه اولیه این طرح از دیالوگی كه بین یك مادر و فرزندخوانده اش مطرح شده بود در ذهنم شكل گرفت. شروع نگارش طرح سریال كه در ابتدا "سوگند" نام داشت سال ١٣٩١ بود. طرح سریال سال ٩٣ در تلویزیون مصوب شد و نگارش متن سال ١٣٩٤ تحت مشاوره آقای اسعدیان آغاز گردید. از خرداد ١٣٩٤ تا شهریور ١٣٩٧ به طور مستمر مشغول نگارش و بازنویسی فیلمنامه بوده ام. فیلمبرداری سریال هم در مرداد سال ١٣٩٦ آغاز شد. 

تجربه همكاری با آقای اسعدیان چطور بود؟

هم جذاب و هم خیلی سخت. آقای اسعدیان به شدت روی متن حساسیت دارند. حتی از یك جمله به سادگی نمی گذرند و اگر چیزی در متن قانعشان نكند اجازه نمی دهند از آن بخش گذر شود. حتی اگر بارها و بارها نیاز به بازنویسی باشد. همكاری با ایشان تجربه بسیار لذت بخشی بود كه هم به ارتقای متن كمك فراوانی كرد و هم سبب شد تا من از ایشان بسیار بیاموزم.

شایعاتی در فضای مجازی مبنی بر سانسور در این سریال وجود دارد، توضیحی دارید؟

ببینید به هر حال تلویزیون یك رسانه ملی با گستردگی فراوان است كه حساسیت هایش را باید درك كرد حتی اگر ما با آن موافق نباشیم و ما را به عنوان صاحبان اثر بیازارد اما این را هم باید در نظر گرفت مدیران تلویزیون تحت فشار زیادی از سوی گروه ها با عقاید و سلایق مختلف هستند. گاهی فشارها به قدری زیاد است كه آنها را قدم به قدم به عقب هل می دهد و تاب ایستادگی نیست. طبیعی است كه سریال "لحظه گرگ و میش" به دلیل تعدد سوژه های اجتماعی مورد بحث در آن و استقبال روزافزون مردم مورد توجه و در معرض حساسیت های بیشتری قرار بگیرد و به این ترتیب مشمول ممیزی شود.

بازخوردها را چطور ارزیابی می كنید؟

خیلی خوب... در مجموع كسانی كه تجربه زندگی در دهه ٦٠ را داشتند رابطه خوبی با سریال برقرار كردند. آنهایی كه تجربه زندگی مشترك و طلاق و ورشكستگی و مسائلی كه نمونه هایش را در سریال دیدیم داشتند به شدت با كاراكترها و موقعیت ها همذات پنداری می كردند. مردم از دیدن تصاویر نزدیك به واقعیت زندگی شان كه بعضاً بسیار متفاوت با تصاویر كلیشه ای ارائه شده در طول سال ها بود بسیار ابراز رضایت داشتند. ارائه تصویری متفاوت از خانواده شهدا برای مردم جذاب بود. این كه الزاماً كسانی كه به جبهه می رفتند از یك طیف و طبقه خاص نبودند و همه جوانان این سرزمین دلشان برای خاكشان می تپید. پرداختن به شهدای اقلیت برای اولین بار در یك سریال تلویزیونی از دیگر اتفاقات جذاب برای مخاطبین بود. نمایش این كه زنی پس از به خطا رفتن شوهرش برای حفظ اصول و ارزش هایش طلاق می گیرد و محكوم به سوختن و ساختن نیست و قادر است مستقل باشد از دیگر مواردی بود كه مردم آن را دوست داشتند.  تلاش برای فرهنگ سازی در روابط میان والدین و فرزندان چه در خانواده وحدت و چه میان یاسمن و فرزندانش و هشدار به والدین درباره تبعات طلاق و آسیب های فرزندان بدسرپرست همه از موضوعاتی بود كه مردم درباره آن ابراز رضایت می كردند. اینكه سریال توانسته پیام هایش را بدون در شعار غلتیدن در قالب داستان منتقل می كند برای مردم خوشایند بود. طبیعی است هیچ اثری به مذاق صد در صد مخاطبینش خوش نمی آید و منتقدانی دارد و همینطور هیچ كس هم نمی تواند ادعا كند اثری بدون نقص و غیرقابل نقد ساخته است.

طرح شما واجد ویژگی هایی زنانه بسیاری است و حس و لطافت زنانه خاصی در آن وجود دارد، این امر آگاهانه بوده یا ناخودآگاه؟

آگاهانه بوده است. اساساً تمایل دارم از پتانسیل زن بودن خودم در متن هایم استفاده كنم. اما تأكید می كنم كه هیچ گونه تمایلات فمینیستی نداشته و ندارم تنها معتقدم احساسات و نگرشی در خانم ها هست كه در آثار تلویزیون و سینمای ما كمتر مورد توجه قرار گرفته و جایشان خالی است. به همین دلیل خیلی اوقات زن ها نقشی كاریكاتورگونه و منفعل پیدا می كنند كه با واقعیت جامعه امروز همخوان نیست.

چگونه توانستید به اوضاع و شرائط جامعه در آن زمان اشراف پیدا کرده و به خوبی آنرا به تصویر بکشید؟

خوشبختانه دهه ٦٠ آن قدر دور نیست كه منابع آن ، منظورم كسانی است كه در آن زمان در سن عقل و بلوغ بوده اند از بین رفته باشند.

هم فیلم ها و سریال های فراوانی از آن دوره وجود دارد و هم این كه افراد دور و بر ما از پدر و مادر گرفته تا خویشان و بستگان و دوستان حافظه نسبتاً روشنی درباره اوضاع و شرایط جامعه در دهه ٦٠ دارند و این امری بود كه در پرداخت به ما كمك فراوانی می كرد كه البته این ویژگی به همان اندازه كه مفید است مضر هم هست چون در صورتی كه كوچكترین خطایی رخ بدهد مخاطبی كه آن دوره را دیده متوجه می شود. اما به هر حال فراموش نكنید كه ما قصد ساخت مستند نداشتیم و تاریخ انقلاب هم نساختیم بلكه حرف هایی برای گفتن داشتیم كه برای آن یك ظرف دراماتیك طراحی كردیم كه طی حدود سه دهه می گذشت و كوشیدیم از خلال روایت زندگی یك خانواده به آسیب شناسی و نقد سیر تحول اجتماع در سه دهه گذشته بپردازیم.

چرا بستر جنگ تحمیلی را برای روایت قصه تان انتخاب كردید؟

چون جنگ علاوه بر تمام مصائبش، زیبایی های خاصی دارد. این موضوع را هم قبلاً گفته ام كه علاقه خاصی به خواندن و نوشتن داستان های عاشقانه دارم. عاشقانه هایی كه در جنگ رخ می دهند به شدت تكان دهنده اند. خداحافظی یك زوج عاشق، یا یك مادر و فرزند را تصور كنید. هولناك اما تأثیرگذار و زیباست.  همیشه به حس و حال آن زنی كه خبر شهادت یا اسارت یا مفقود شدن شوهر یا فرزندش را به او می‌دهند فكر می‌كنم...  در مقابل این زنان احساس وظیفه می‌كنم و دوست دارم صدایشان باشم و همیشه به سرگذشت این زنان پس از این اتفاق فكر می‌كنم. به این كه از دست رفتن یا مخدوش شدن این رابطه عاشقانه چه تأثیری روی سرنوشت آنها می‌گذارد ... "لحظه‌ گرگ و میش" می‌كوشد به این حال نزدیك شود، دست‌كم امیدوارم كه این طور شده باشد گرچه محتوای قصه "لحظه گرگ و میش" تنها در این موضوع خلاصه نمی‌شود و كوشیده‌ام حین روایت یك داستان عاشقانه، تحولات اجتماعی كشورمان را هم در طی سه دهه در حد امكان و ضرورت به تصویر بكشم چرا كه به عنوان یك متولد دهه 60 برایم بسیار جذاب بود كه در بستری تاریخی و تقریباً همسن و سال خودم، با شخصیت‌های داستان همراه شده و همگام با تحولات شخصیت‌ها، تاریخ سه دهه گذشته را نیز مرور كنم و از سیر تفاوت‌های رفتاری و به خصوص تفاوت‌های ایجاد شده در سبك زندگی در سه دهه گذشته، نیم نگاهی به "آنچه گذشت" بیندازم.

و در این آنچه گذشت به چه رسیدید؟

به این كه "وحدت" نجات بخش است. تمام حرف من به شخصه در این سریال همین است كه "وحدت" نام فامیلی كه آگاهانه برگزیدم راه حل تمام گرفتاری هاست. اگر خانواده وحدت را نماد ایران فرض كنیم در كوران تمام حوادثی كه این خانواده پشت سر می گذارد، از شهادت فرزند ارشد بگیرید تا قطع شدن دست پسر دوم، تیر خوردن پسر سوم، طلاق تنها دختر و ... این خانواده از هم نمی پاشد. آشفته و منقلب می شود اما زمین نمی خورد. چرا كه متحد است. اصل و ریشه دارد و گفت و گو و همزیستی را بلد است. اختلاف سلیقه و رأی و نظر را می پذیرد و می فهمد و از همه مهمتر توران كه به عنوان بزرگ این خاندان همه را پشت به پشت هم نگاه می دارد. خانواده وحدت به گمانم می تواند تا حدود زیادی مصداق خانواده تراز باشد و به خصوص توران كه شباهت بسیاری به تعابیر ارائه شده از زن تراز انقلاب اسلامی دارد؛ زنی كه تكیه گاه و مایه آرامش خانواده است. تحصیلات و موقعیت اجتماعی برجسته دارد و در محیط كار، خانه و محله خود اثرگذار است، رفتاری متناسب با خلقت و عواطف زن دارد. صبور و قانع و محكم است. منفعل و بی تفاوت نیست و در تمامی عرصه های زندگی اعم از خانواده و اجتماع حضوری تأثیرگذار و قابل توجه دارد.

امیدوارم در پایان پخش سریال این پیام وحدت به گوش همه مخاطبان ما برسد.

ایا قصدی برای نگارش سری دوم لحظه گرگ و میش دارید؟

خیر، قصدی برای نگارش فصل دوم لحظه گرگ و میش ندارم

میدانم که طرح سریال ستایش از آن شماست ، این سئوال برایم پیش آمد که چرا خودتان آنرا ننوشتید ؟

در مورد طرح سریال ستایش و این كه چرا آن را ننوشتم اجازه بدهید توضیح ندهم ، ماجرای غم انگیزی دارد كه مایل به اشاره به آن نیستم.

البته اگر جستجو كنید توضیحی درباره اعتراض من به این كه چرا تهیه كننده ای طرحی را از نویسنده ای می خرد اما بدون پرداخت حق و حقوق او می تواند بر اساس آن طرح چند فصل سریال بسازد وجود دارد ، اما ترجیح می دهم بیش از این ذهنم را درگیر یك بی اخلاقی حرفه ای نكنم

و كلام آخر شما؟

كلام آخر این كه ، ای كاش مخاطبان ما با هر سطحی از سلیقه و گونه های مختلف عقیدتی و سیاسی و مذهبی كمی صبورتر باشد تا همكاران ما در عرصه سریال سازی بتوانند آثار متنوع تر و عمیق تری خلق كنند. این كه مخاطب حتی به قدر یك شب برای گرفتن جواب سؤالش از سریال صبوری ندارد كار را بسیار سخت می كند. خاصیت سریال همین است شما در قسمت یك بذری می كارید كه ممكن است در قسمت ٢٠ درو كنید! یا حتی قسمت ٥٠.... چنان چه مخاطب زود برآشفته شده و برای رسیدن به جواب تحمل نكند و دچار سوءتفاهم شود در بهترین شرایط خودش و سازنده را رنج می دهد و در بدترین شرایط مدیران تلویزیون را به سمت تولید آثار سطحی، بی محتوا و بی كیفیت سوق می دهد كه متأسفانه این روزها شاهد كمترین میزان صبوری از سوی مخاطبان هستیم.



٠٧:٣٠ - شنبه ٢٥ اسفند ١٣٩٧    /    شماره : ٧٦٧٦٦    /    تعداد نمایش : ١٩٨







سینمای ایران در گذر تاریخ



فیلم و صدا

سایر رسانه ها

تبلیغات

برگزیده ها

دارای مجوز شماره 89.25738

از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی


پیوندها

سینمای نو را دنبال کنید

کلیه حقوق این سایت برای سینمای نو محفوظ و استفاده از مطالب آن با ذکر کامل نام منبع مجاز است