سینمای نو > سرویس فیلم های کوتاه و مستند
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی " سینمای نو " و به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ، در ابتدای این جلسه نقد و بررسی که به دلیل سفر ماجد نیسی (کارگردان مستند «آن دو») با غیبت این مستندساز همراه بود، تهماسب صلحجو (منتقد مهمان برنامه) در پاسخ به پرسش مطرح شده از سوی ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسههای نمایش فیلم مرکز) درباره کیفیت مستندهای به نمایش درآمده، این فیلمها را «تصویری از ترکشهای جنگ در شعاع دوردست» توصیف کرد و افزود: «مستندهای مورد بحث بیشتر از آن که غمگینکننده باشند شور زندگی را در تماشاگر برمیانگیزند ؛ و از آنجا که قابلیت انتقال حس و حال زندگی را دارند به خوبی میتوانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند.»
وی ضمن ابراز خوشحالی از رونق نمایش فیلمهای مستند در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی افزود: «آنچه که ارزش و اهمیت این فیلمها را تضمین میکند نحوه نمایش تراژدی جنگ در بستر زندگی است. به عنوان مثال در مستند «آن دو» با لحظههایی روبهرو هستیم،که بیش از آن که به زندگی رزمندگان سلحشور جبههها بپردازد درباره نقش هنرمندان در بحرانهاست. هنرمندان و عکاسانی نظیر محسن راستانی (شخصیت اصلی مستند «آن دو») که کوشیدند تا در اوج بحران جنگ، تصویر زندگی را جاودانه کرده و به ثبت برسانند.»
صلحجو گفت: «این نوع فیلمها که در حاشیه به نمایش فاجعه میپردازند، اگر نتوانند بستر موضوع خود را با زندگی و رنگ آن تزیین کنند دچار نقص میشوند؛ و باید پذیرفت فیلمهای «لوتوس» و «در دامن سرخِ کوه» از این زاویه با نقصانهایی روبهرو هستند.»
محمدرضا وطندوست ، کارگردان مستندهای مورد اشاره ، در پاسخ به این نکته گفت: «بههرحال هر کس از زاویه نگاه خود به جهان هستی مینگرد و من هم دوست دارم اینگونه به دنیای اطراف خود نگاه کنم.»
وی افزود: «نوع نگاه من احتمالاً از محل زادگاهم (در شمال کشور) و نحوه پرورشم در کنار دریا، جنگلها ، شالیزارها و گندمزارها ناشی شده است.»
وطندوست سپس با اشاره به فیلمهای «لوتوس» و «در دامن سرخِ کوه» گفت: «به نظرم این نوع سینما به روحیه و خلقیاتم نزدیکتر است و به همین دلیل دوست دارم اینگونه به سوژههای تلخی نظیر تاثیر وجود مین در برخی شهرهای مرزی یا زندگی مادری که به سختی میتواند مزار فرزند شهیدش را زیارت کند نگاه کنم. نوعی از نمایش تلخی در دل زندگی که میتواند کنتراست و مغایرت میان این دو را بیشتر به نمایش بگذارد.»
وی سپس در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان درباره وجوه داستانی مستندهای خود گفت: «برخی معتقدند که ثبت تصویر مستند میتواند تولید فیلم مستند را رقم بزند اما من اعتقادی به این موضوع ندارم و فکر میکنم آنچه که فیلم بیش از سایر عناصر به آن نیاز دارد خلاقیت و زاویه خاص نگاه به یک موضوع است. به عنوان مثال برای فیلم «لوتوس» شخصیت اصلی فیلم (مادر شهید کریمی) را در موقعیت خاص خود قرار دادم و زمانی که به حس مورد نظرم رسید از او تصویر گرفتم.»
در ادامه جلسه، منتقد مهمان برنامه با اشاره به فیلم «لوتوس» گفت: «در این فیلم با مادری روبهرو هستیم که تمام عمر خودش را به عشق همنشینی با پسر شهیدش صرف کرده و ما در نماهای بستهای که از صورت او گرفته شده، داستان رنج و غم زندگی او را از خطوط صورتش میخوانیم اما نکته اینجاست که فیلم هیچ اطلاعات دیگری از این شخصیت رنجکشیده در اختیار تماشاگر قرار نمیدهد و تنها به نمایش نماهای کارتتبریکگونهای از محل زندگی او بسنده کرده است.»
صلحجو سپس با اشاره به جدا شدن اغلب آثار هنری از خالقان خود گفت: «این آثار عمدتاً حرفهایی را به زبان میآورند که شاید حتی سازندگانشان علاقهای به طرح آنها نداشته باشند؛ و راز ماندگاری آثار هنری در همین نکته نهفته است.»
در ادامه جلسه، محمدرضا وطندوست در پاسخ به نکته مطرح شده از سوی ناصر صفاریان درباره فضای مینیمالیستی فیلم «لوتوس» که به گفته او از کاربرد تعمدی نماهای بسته از سوی فیلمساز و خساست در ارائه اطلاعات جنبی ناشی شده گفت: «باید پذیرفت گاهی وقتها عظمت در بیان جزیی و قطرهچکانی اطلاعات نهفته است. به همین دلیل معتقدم هرچهقدر تماشاگر درباره شخصیت اصلی فیلم کمتر اطلاع داشته باشد او از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود.»
وی افزود: «من در «لوتوس» یک فیلم سیزده دقیقه و بیست ثانیهای ساختهام که جای بیشتری برای ارائه اطلاعات جنبی درباره شخصیت محوری خود نداشت.»
وطندوست در بخش دیگری از این جلسه درباره دلیل انتخاب پاییز، زمستان و بهار به عنوان فصلهای مختلف فیلم خود گفت: «احساسم این بود که زندگی مادر شهید قبل از رفتن به مزار فرزندش زمستان بوده و اینک که به او اجازه داده شده تا آرامگاه فرزندش را زیارت کند، فصل زندگی او به بهار تغییر کرده است.»
وی سپس در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران حاضر در سالن که به تفاوتهای ساختاری در آثار او اشاره کرده بود گفت: «زمانی که «در دامن سرخِ کوه» را میساختم جوانی بیست و پنج ساله، دانشجو و طبعاً ذوقزده بودم. اما «لوتوس» را زمانی ساختم که دیگر جوان نیستم، کمی آرامتر شدهام و اینک در دانشکدهای که زمانی محل تحصیلم بود تدریس میکنم. امیدوارم در آینده بتوانم فیلمهای بهتری بسازم؛ زمانی که نگاهم بیش از امروز نسبت به سینما و زندگی پختهتر شده باشد.»
بخش پایانی این جلسه نقد و بررسی به صحبتهای پایانی منتقد مهمان اختصاص داشت. تهماسب صلحجو در این بخش با اشاره به تلاش مستندسازانی که به گفته او بدون توجه به منافع مالی فیلم میسازند، فعالیت آنها را قابل احترام و ستودنی توصیف کرد و افزود: «امیدوارم این فیلمها که تلاش میکنند تا واقعیتهای زندگی را به ثبت برسانند روزی بتوانند مخاطبان واقعی خود را پیدا کنند.»
وی گفت: «مخاطبان واقعی برخی از این فیلمها نه مردم عادی و نخبههای جامعه بلکه مسئولان هستند. مسئولانی که وظیفهی خطیر مدیریت را برعهده دارند و تماشای این فیلمها و مستندها قابلیت آن را دارد تا تصمیمگیریهای خرد و کلان آنها درباره موضوعهای مهم و متفاوت را به یک جریان درست و اصولی هدایت کند.»