سینمای نو > سرویس فیلم های کوتاه و مستند
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی " سینمای نو " ، در ابتدای این جلسه که با مشارکت انجمن صنفی فیلم کوتاه برگزار شد، نیما عباسپور، کارشناس و مجری جلسه، بیژن میرباقری را متعلق به نسلی از فیلمسازان دانست که به گفته او در دوران طلایی تولید فیلم کوتاه به ساخت آثار قابل توجهی رو آورده بودند.
وی گفت: «در این دوران که البته با تولید انبوهی از آثار کوتاه و حمایت از سازندگان آنها همراه بود، فیلمسازان جوان و با استعدادی به سینمای ایران معرفی شدند که به طور حتم یکی از آنها بیژن میرباقری است.»
این منتقد سینما در ادامه صحبتهای خود فیلمهای کوتاه میرباقری را آثاری توصیف کرد که در آنها برخی عناصر، نظیر میزانسنهای متفاوت از اهمیت بیشتری برخوردار است. وی گفت: «نسل فیلمسازانی که با بیژن میرباقری همدوره بودند به فیلمسازانی نظیر آندره تارکوفسکی و بهرام بیضایی علاقه وافری داشتند و به همین خاطر میتوان گفت حرکتهای دوربین و میزانسنهایی که در ساختههای اغلب این فیلمسازان دیده میشود، ریشه در تاثیرپذیری آنها از کارگردانهای مورد علاقهشان داشت.»
در ادامه جلسه، بیژن میرباقری در پاسخ به پرسش عباسپور درباره ایده و انگیزه ساخت فیلم «دو خواهر» گفت: «زمانی که میخواستم این فیلم را بسازم، به این فکر میکردم که چنین مضمونهایی چهگونه باید در قالب فیلم بیان شود و اصولاً فیلمها چه رابطهای باید با جامعه داشته باشند؟»
وی گفت: «نگاهی اجمالی به فیلمهای کوتاهی که در سالهای اخیر ساخته شدهاند نشان میدهد اغلب این آثار طراوتی دارند که از ارتباطشان با مسائل اجتماعی ناشی شده است.»
میرباقری افزود: «سوژه این فیلم (انتظار دو خواهر برای بازگشت برادرشان از جنگ) یکی از واقعیتهایی بود که آن سالها در جامعه ایران وجود داشت و در حال حاضر از آنها فاصله گرفتهایم. یکی از داستانهای مرتبط با بخشهای ناگفتهمانده تاثیرات جنگ که هنوز و پس از گذشت سه دهه از پایان جنگ به آنها پرداخته نشده است.»
وی سپس در پاسخ به پرسش دیگری درباره «شاخصههای دوران طلایی تولید فیلم کوتاه» که به گفته نیما عباسپور «متاسفانه امروز با نگاهی حسرتآلود از آن یاد میشود» گفت: «این اتفاق به رضایت عمومی فیلمسازان برمیگشت؛ و البته جامعهای که سازندگان فیلمها با آن در ارتباط بودند. در چنین دورانی که درست مثل امروز با تلاش سینمای جریان اصلی برای دستیابی به فروش بیشتر همزمان بود، گروهی از فیلمسازان از راه رسیدند که در سراسر دنیا بیشترین جوایز جشنوارههای فیلم کوتاه را به خود اختصاص دادند. فیلمسازان و فیلمهایی که ویترین و معرفی جامعه را برعهده گرفتند.»
میرباقری همچنین گفت: «متاسفانه در سالهای اخیر تلاش شده تا فیلمهای کوتاه دیده نشوند و این فیلمها در ویترین جشنوارهها نباشند. این نکته به اضافه درونگرایی برخی فیلمسازها باعث تولید آثاری شخصی شده که از کمترین میزان ارتباط آنها با جامعه خبر میدهد.»
وی در ادامه جلسه، در پاسخ به پرسش بعدی کارشناس برنامه درباره دلیل شتاب فیلمسازان فعال در عرصه فیلم کوتاه برای ساخت آثار بلند و سینمایی گفت: «من شخصاً از شتاب این افراد برای ساخت فیلم سینمایی استقبال میکنم و معتقدم فیلمساز، هر چه جوانتر باشد، شاید بهتر بتواند مضمونهای مهم و تاثیرگذار را انتخاب کند؛ و در این زمینه شاید ساز و کار بهتری به جامعه خود ارائه دهد.»
میرباقری گفت: «واقعیت این است که اگر تولید فیلم کوتاه میتوانست درآمدزا و به عنوان یک شغل، قابل قبول باشد هیچوقت دلم نمیخواست وارد عرصه تولید در جریان اصلی سینما شوم و بیشتر دلم میخواست با ساخت فیلم کوتاه، کار فرهنگی را ادامه دهم.»
وی همچنین گفت: «حیف که اغلب این فیلمها در سالهای اخیر امکان تولید ندارند و به همین دلیل کسانی مثل من مجبورند گاهی این فعالیت فرهنگی را تعطیل کرده و به آن پشت کنند.»
میرباقری در بخش دیگری از این جلسه نقد و بررسی در پاسخ به پرسش دیگری از نیما عباسپور درباره موانع اقتباس ادبی در سینما گفت: «این مشکلات ریشه در ساز و کار غلطی دارد که از طرف برخی نویسندهها و ناشران ایجاد شده است. در حقیقت، تعریف غلط آنها از اقتباس از آثارشان برای سینما باعث ایجاد موانعی شده که به این آسانیها قابل رفع شدن نیست.»
میرباقری که پیش از این، تجربه تلاش برای اقتباس سینمایی از برخی آثار ادبی را داشته، درباره برخی تجربههای خود در این زمینه گفت: «سال 83 تلاش کردم تا اقتباس از رُمان «روی ماه خداوند را ببوس» (نوشته مصطفی مستور) را به جریان بیندازم. نویسنده کتاب معتقد بود متن رُمان، در صورت تقسیمبندیهای سینمایی، به راحتی قابل اجراست. در حالی که اینگونه نبود و کتاب نیاز به تغییراتی داشت تا به فیلمنامه تبدیل شود.»
وی افزود: «این تصور غلط به اضافه ایجاد محدودیت زمانی در تولید و اقتباس از این رُمان که البته از سوی ناشر کتاب به وجود آمده بود باعث شد آن فیلم هیچوقت ساخته نشود.»
میرباقری همچنین با اشاره به تلاش ناکام خود برای اقتباس از رُمان «دکتر نون، زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت» (نوشته شهرام رحیمیان) گفت: «ساخت فیلم بر اساس این رمان نیز تا پای قرارداد پیش رفت اما نویسنده کتاب به دلیل تاکید بر ساخت صحنههایی که به دلایل ممیزی قابل اجرا نبود، با ساخت فیلم بر اساس آن مخالفت کرد. در حقیقت او مثل سایر نویسندهها در جستوجوی تصویری بود که از مدتها قبل در ذهن خود پرورانده بود.»
میرباقری سپس با اشاره به «برخی رمانها» که به گفته او «به دلیل مشکلاتی در نمایش جغرافیای داستانها و عدم پرداختن به انسان معاصر از کارکرد چندان بالایی برخوردار نیستند» گفت: «فیلمسازی که بخواهد به چنین متنهایی مراجعه کند متوجه میشود طرح داستان و شخصیتها اغلب کهنه و قدیمیاند و به همین دلیل فیلمهایی که بر اساس این رُمانها ساخته شوند نیز نمیتوانند با تماشاگر و مخاطب امروزی ارتباط برقرار کنند.»
وی در ادامه جلسه، در پاسخ به پرسشی درباره «مشترک بودن تم وابستگی انسانها» در فیلمهای خود گفت: «اغلب فیلمسازان برای خود تئوریهایی دارند و تئوری من برای انجام کار، پرداختن به انسان و موضوعهای انسانی است. انسانهایی که چهبسا از سوی جامعه طرد و به همین دلیل منزوی شده باشند.»
میرباقری که پیش از این و در ساخت فیلم سینمایی «روز برمیآید» از نمایشنامه «مرگ و دوشیزه» (نوشته آریل دورفمان) استفاده کرده، در ادامه و درباره واکنش این نویسنده اهل شیلی نسبت به اقتباس ادبی از اثر خود گفت: «زمانی که این فیلم ساخته شد، از طریق یکی از دوستان که مترجم آثار او در ایران بود، نسخهای از فیلم را به دست او رساندیم. نخستین واکنش او خوشحالی نسبت به این نکته بود که نوشتههای او در ایران خواننده دارد و سپس نظر داده بود که: «بله. اینگونه هم میتوان به چنین داستانی نگاه کرد.» در حقیقت، این تنها واکنش او به توضیح ما درباره دلیل اقتباس از نمایشنامه او و تغییر جغرافیای آن به ایران بود.»
وی سپس گفت: «البته در واکنش دورفمان، نوعی تحقیر هم وجود داشت که از تلقی اشتباه او نسبت به نحوه و میزان مطالعه کتاب در داخل ایران برآمده بود اما بههرحال برای من برخورنده و آزاردهنده بود.»
میرباقری گفت: «من از این تحقیرها خوشم نمیآید و به همین دلیل به هیچ غیر ایرانی اجازه نمیدهم با این نگاه به کشورم نگاه کند.»
وی افزود: «خدا را شکر مسئولیتی در زمینه مدیریت سینما ندارم وگرنه به هیچ عنوان اجازه نمیدادم فیلمی که جامعه ایران را تحقیر میکند در جشنوارههای خارجی به نمایش گذاشته شود.»
میرباقری همچنین گفت: «بر اساس وظیفهای که برای خودم در نظر گرفتهام، بیشتر به مسائل جامعه خودم گرایش دارم و به همین دلیل بیشتر سریال تلویزیونی میسازم و موضوعهای مورد علاقه خودم را به نمایش میگذارم. موضوعهایی که شاید حتی در قالب فیلم مستند، جذابتر هم باشند اما به نظرم برای نمایش در تلویزیون و ارتباط با مخاطب عام مناسبترند.»