شنبه ٠١ ارديبهشت ١٤٠٣

آخرین اخبار :



  چاپ        ارسال به دوست

روزنگار‌های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر :

روز دوم: بی‌قصه، گرفتار در چنبره موقعیت

سینمای نو > سرویس سینما

روزنگار‌های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر:

روز دوم: بی‌قصه، گرفتار در چنبره موقعیت

مونا انوری‌زاده

دومین روز جشنواره سی و ششم از راه رسید اما هنوز راهمان را در هزارتوی پردیس ملت پیدا نكرده‌ایم. خوشبختانه اهالی رسانه تاكنون برای تماشای فیلم‌ها از آرامش نسبی برخوردار بوده‌اند و فضائی حرفه‌ای بر پردیس ملت به عنوان كاخ رسانه‌ای در جشنواره سی و ششم حاكم است. فواصل میان نمایش فیلم‌ها هم طوری تنظیم شده كه فرصت كافی برای استراحت و پذیرایی تا شروع فیلم بعدی وجود دارد. به همین دلیل از سراسیمگی همیشگی حاكم بر فضای جشنواره در برج میلاد خبری نیست. اما به همان نسبت فارغ از قضاوت خوب یا بد بودن این امر از شور و هیجانی هم كه در برج میلاد موج می‌زد خبری نیست، البته هنوز نمایش پاره‌ای از كنجكاوی‌برانگیزترین فیلم‌های جشنواره سی و ششم باقی است و باید دید آیا به تدریج تنور جشنواره سی و ششم داغ و سوزان خواهد شد یا خیر.

در اولین سانس روز دوم جشنواره سی و ششم در پردیس ملت فیلم سینمایی "شعله ور" تازه ترین ساخته حمید نعمت الله به نمایش درآمد. حمید نعمت‌الله از آن دسته كارگردانانی است كه عاشقانی سینه‌چاك و متعصب دارد و نقد او و دوست نداشتن آثارش بسیاری مواقع به كج‌فهمی و بدسلیقگی مخاطب نسبت داده می‌شود و دوست‌داران او قائل به پذیرش هیچ نقدی نسبت به كارگردان مورد علاقه‌شان نیستند. در این كه حمید نعمت‌الله یكی از باهوش‌ترین كارگردانان دهه اخیر در سینمای ایران است شكی نیست و همكاری مداوم و دنباله‌دار او با هادی مقدم‌دوست در مقام فیلمنامه‌نویس بی‌شك یكی از نقاط قوت كارنامه حرفه‌ای او در جایگاه یك كارگردان است. در سینمای مؤلف‌زده ایران كه بسیاری از كارگردانان مصرانه و حتی به قیمت بد شدن فیلم‌شان به بهانه واهی تألیف مایل به نگارش فیلمنامه آثارشان به تنهایی هستند اینكه كارگردانی با هوش و توانمندی حمید نعمت‌الله به حضور یك همكار در مرحله نگارش فیلمش تن در می‌دهد جای تحسین و تقدیر بسیار دارد. زاویه نگاه متفاوت نعمت‌الله به سوژه‌هایی كه انتخاب می‌كند از دیگر نقاط قوت آثار اوست با این‌حال این تفاوت در زاویه نگاه اثر تازه‌اش "شعله‌ور" را به اثری دوست داشتنی تبدیل نمی‌كند. شاید از سوی یك مخاطب با علاقه معمولی به سینمای نعمت‌الله و نه یك طرفدار سینه‌چاك و متعصب ادعای گزافی نباشد كه همچنان بعد از "بوتیك"، "بی‌پولی" بهترین اثر نعمت‌الله است و بعد از آن با چند پله پائین‌تر اختلاف "رگ‌خواب" قرار می‌گیرد. اما حتی در مقام مقایسه با "رگ خواب"، "شعله‌ور" را می‌توان عقب‌گرد بزرگی در كارنامه كاری حمید نعمت‌الله محسوب كرد. اگرچه نعمت‌الله با "شعله‌ور" لطف بزرگی در حق سینمای ایران كرده و جغرافیای خود را از تهران جنون‌زده‌ی سرسام‌آور خاكستری و دودآلود بیرون برده و تصاویر كمتر دیده شده و نسبتاً بكری از كشورمان ایران را به نمایش می‌گذارد اما در روند روایت موقعیتی كه طراحی كرده موفق نیست ... فیلم كند و مطول پیش می‌رود و البته احتمالاً به صورت خودآگاهانه برای القای محتوایی كه مدنظر داشته تماشاگر را زجر می‌دهد. حسادت، خود‌كم‌بینی و به بیان ساده‌تر وجود عقده‌های فردی، اصلی‌ترین گره داستان را تشكیل می‌دهد. به تصویر كشیدن منویات ذهن بیمار كاراكتر اصلی بیش از آن‌كه باید آزاردهنده می‌شود و در لحظاتی به روح مخاطب چنگ می‌زند، پدیده‌ای كه بعید نیست نعمت‌الله عامدانه دست به آن زده باشد كه ضمن تأثیرگذاری می‌تواند پس‌زننده هم باشد و انتخاب آن ریسك بزرگی محسوب می‌شده است. امین حیایی یكی از جدی‌ترین و متفاوت‌ترین نقش‌های طول تاریخ بازیگری‌اش را ارائه داده است و دست‌كم فیلم برای او گام بزرگی رو به جلو محسوب می‌شود. فیلمبرداری مؤثر روزبه رایگا، موسیقی گوش‌نواز متناسب با فضای فیلم سهراب پورناظری، طراحی صحنه و لباس باورپذیر محمدرضا شجاعی و طراحی گریم خلاقانه مهرداد میركیانی  همه و همه به لحاظ تكنیكی به كمك "شعله‌ور" آمده‌اند تا حمید نعمت‌الله در مقام كارگردان نمره قابل قبولی كسب كند اما همه‌ی این نقاط قوت تكنیكی ضعف وجود داستانی قدرتمند و به تعبیری پرخون و جان در فیلم را جبران نمی‌كند. داستان شخصیت محور حمید نعمت‌الله و هادی مقدم دوست مدام در عرض گسترش می‌یابد اما به سختی و به كندی در طول پیش می‌رود و روایت تازه در نیمه دوم كمی سرعت می‌گیرد و پر ریتم می‌شود و همین امر هم تحمل زمان فیلم را دشوار می‌سازد و مخاطب را خسته و كلافه می‌كند تا در نهایت پس از مدتی طولانی به نتیجه‌ای برسد كه شاید می‌توانست دست‌كم یكربع زودتر در زمان فیلم به آن دست یابد. گرچه پیامی كه در نهایت فیلم منتقل می‌كند و آنهم در تقبیح حسادت و توطئه‌چینی است محتوایی ارزشمند و به روز و متناسب با احوالات روز جامعه است اما این پیام بدون قصه ای درگیركننده در بستری خسته‌كننده منتقل می‌شود كه چه بسا به دلیل همین خستگی مخاطب، فیلم در پایان كاركرد معنایی خود را از دست بدهد.

با این حال دغدغه‌های اجتماعی نعمت‌الله و صداقت حاكم بر نگاه او كه با هوش و تفاوتی كم‌نظیر در خلق موقعیت همراه است آنقدر ارزشمند است كه بودن "شعله‌ور" را با وجود تمام كاستی ها بر خاموشی این نگاه مرجح می سازد.

در دومین سانس از روز دوم جشنواره سی و ششم در پردیس ملت، فیلم كنجكاوی‌برانگیز و نسبتاً پرحاشیه "بمب، یك داستان عاشقانه" پیمان معادی فیلمنامه‌نویس و بازیگر نام‌آشنای سینمای ایران به نمایش درآمد. حواشی به وجود آمده در زمان صدور پروانه ساخت فیلم و تغییر تهیه‌كننده در همان زمان از احسان رسول‌اف به مانی حقیقی و بازگشت مجدد احسان رسول‌اف به مقام تهیه‌كنندگی فیلم در روزهای پایانی منتهی به جشنواره سی و ششم از جمله حواشی اثر تازه پیمان معادی هستند. حضور زوج لیلا حاتمی، پیمان معادی به عنوان بازیگران فیلم در مقام دو كاراكتر اصلی و وجود سابقه ذهنی مخاطب از تجربه دلنشین "برف روی كاج‌ها" فیلم نخست پیمان معادی همه و همه كنجكاوی و اشتیاق فراوانی را برای دیدن این فیلم ایجاد كرده بود.

 فیلم همان طور كه از نامش پیداست یك داستان عاشقانه لطیف است كه در بستر فضایی خشن و تلخ در اواسط دهه شصت روایت می‌شود. یك موقعیت اصلی با خرده‌پیرنگ‌های بسیار كه گرچه در خدمت حرف اصلی قصه هستند اما در تعریف روایت داستانی كند و پرلكنت عمل می‌كنند. فیلم بیشتر بر موج نوستالژی متولدین دهه 60 و ماقبل آن سوار است و چنان مخاطب را با سیل خاطرات می‌برد كه شاید كمتر متوجه نقطه ضعف فیلم در قصه‌پردازی شود. فیلمبرداری چشم‌نواز و استادانه محمود كلاری، صحنه‌پردازی خوش آب و رنگ و خاطره‌برانگیز محسن شاه‌ابراهیمی كه بر هر اهل فنی پیداست تا چه اندازه برای بازسازی صحنه‌های مربوط به دهه 60 كوشیده و موسیقی عاشقانه آهنگساز یونانی كه به طرز غریبی بر فضای كار نشسته، جلوه‌های ویژه میدانی باورپذیر و صداگذاری دقیق و مؤثر ایرج شهزادی همگی از نقاط مثبت فیلم تازه معادی هستند. حضور دلنشین محمود كلاری به عنوان بازیگر در فیلم معادی بی‌تردید از دیگر جذابیت‌های فیلم او محسوب می‌شود و این جذابیت چه برای آنها كه اهل سینما هستند و محمود كلاری را می‌شناسند و چه برای مخاطب عادی سینما كه صرفاً با چهره‌ی مهربان پدرانه تازه‌ای در یك فیلم سینمایی مواجه می‌شود وجود دارد. معادی با هنرمندی كوشیده تا با ایجاد رگه‌هایی طنزآلود در اجرا، تلخی حاكم بر فضای اجتماعی دهه جنگ‌زده شصت را بگیرد و بر وحشت نشأت گرفته از بمب‌هایی كه بی‌وقفه بر سر مردم آوار می‌شود و عشق‌ها را می‌كشد غلبه كند كه تا حدودی نیز موفق بوده اما واقعیت تلخ این‌ است كه فیلم لطیف و دوست‌داشتنی معادی، بی‌قصه در چنبره یك "موقعیت" گرفتار است و اگر نوستالژی به فریاد نرسد، بازی نه چندان متفاوت لیلا حاتمی و پیمان معادی و طنازی‌های مدرسه راهنمایی پسرانه نمی‌تواند مخاطب عادی سینما را آنچنانكه شایسته تلاش معادی برای به تصویر كشیدن یك عاشقانه ساده است مجذوب و شیفته كند و خطر دلزدگی مخاطب از ریتم كند فیلم كه بنابراذعان كارگردان به دستان هنرمند بهرام دهقانی تدوینگر كهنه‌كار سینما آگاهانه هم صورت گرفته است وجود دارد و متأسفانه همچنان حكایت فیلمنامه‌نویسان سینمای ایران كه به كارگردانی روی آورده‌اند همان حكایت "آب خوردن كوزه‌گر از كوزه شكسته است" و به نظر می‌رسد كه آنها هیچ‌كدام تاكنون بهترین فیلمنامه‌هایشان را برای كارگردانی برنگزیده‌اند.

در سانس سوم و پایانی جشنواره در روز دوم، در پردیس ملت چهار فیلم كوتاه به نام‌های "حیوان"، "فاش"، "مارلون" و "وقت ناهار" به نمایش درآمد. جشنواره فجر سی و ششم ظاهراً به هر ضرب و زوری قرار بوده كه تمام گونه های فیلم در سینمای ایران را  پوشش دهد و به همین دلیل این جشنواره فیلم داستانی بلند و كوتاه و مستند و انیمیشن را گرد هم آورده است. نقد ٤ فیلم كوتاه به تفصیل، از حوصله این یادداشت خارج است اما به طور كلی و از آنجا كه اهمیت فیلم كوتاه تا حدود زیادی به پیامی وابسته است كه منتقل می كند، میتوان به این موضوع اشاره كرد كه در كمال تأسف و شگفتی از میان این ٤ فیلم، فیلم های ساخته شده در داخل كشور سرشار از سیاهی و تباهی و ناامیدی اند و تنها "مارلون" كه در خارج از كشور ساخته شده قصه كوتاهش را با امید به پایان می رساند و تلویحاً نوید فردائی روشن را به مخاطبش می دهد. در صورت تداوم این نوع نگاه یأس آلود میان این نسل از فیلمسازان كوتاه، سرازیر شدن سیل نسلی كه با نگاهی سردستی و سطحی، زندگی را تا این حد چرك و تباه می بینند به عرصه سینمای بلند داستانی به شدت خطرناك و آسیب زننده است.

با پایان نمایش فیلم های كوتاه، پرونده دومین روز از جشنواره سی و ششم هم در پردیس ملت بسته شد. اما بحث برانگیزترین حاشیه روز دوم ادعای پیمان معادی مبنی بر علاقه مندی سازمان های مختلف از جمله بنیاد فارابی و سازمان اوج و ... برای سرمایه گذاری روی "بمب" و مشاركت در این فیلم بود كه به سرعت هم از سوی سازمان هنری رسانه ای اوج تكذیب شد.



٠٨:١٥ - يکشنبه ١٥ بهمن ١٣٩٦    /    شماره : ٦٧٢٤٨    /    تعداد نمایش : ٢١٤







سینمای ایران در گذر تاریخ



فیلم و صدا

سایر رسانه ها

تبلیغات

برگزیده ها

دارای مجوز شماره 89.25738

از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی


پیوندها

سینمای نو را دنبال کنید

کلیه حقوق این سایت برای سینمای نو محفوظ و استفاده از مطالب آن با ذکر کامل نام منبع مجاز است