شنبه ٠٨ ارديبهشت ١٤٠٣

آخرین اخبار :



  چاپ        ارسال به دوست

روزنگارهای جشنواره سی و هشتم :

روز سوم : قاتلان كاملاً معمولی

سینمای نو > سرویس سینما

روزنگارهای جشنواره سی و هشتم:

روز سوم : قاتلان كاملاً معمولی

مونا انوری زاده

سومین روز از جشنواره سی و هشتم در پردیس ملت در حالی آغاز به كار نمود كه اهالی رسانه مثل دو روز گذشته هر سانس كلیپ فرهنگی- آموزشی شهرداری در مورد شیرابه‌های حاصل از تولید زباله را تماشا می‌كنند و ای كاش دست‌اندركاران جشنواره به این نكته دقت می‌نمودند كه مخاطبان پردیس رسانه مثل دیگر سینماهای جشنواره مخاطبان چرخشی نیستند و تقریباً به طور ثابت در این سالن حضور دارند و نمایش مكرر این كلیپ آموزشی در سه الی چهار نوبت برای مدت ده روز می‌تواند تبدیل به امری ناخوشایند گردد و از آن مهمتر شایسته بود پردیس سینمایی متعلق به شهرداری در راستای فرهنگ‌سازی اقدام به نصب سطل‌های زباله مجزا برای زباله‌های تر و خشك می‌نمود و این اشاعه فرهنگ را ابتدا از اموال و حوزه‌های تحت نفوذ خویش آغاز می‌نمود و در نهایت به سطح شهر و خانه‌های مردم تسری می‌داد تا این‌گونه مجبور به توضیح و آموزش بدیهیات شهرهای توسعه یافته به شهروندان شهر بزرگی همچون تهران نباشد.

در اولین سانس از سومین روز جشنواره سی و هشتم در پردیس رسانه "روز صفر" نخستین اثر سعید ملكان در مقام كارگردان به نمایش درآمد. فیلمی كه به واسطه موضوع‌اش كنجكاوی‌‌های بسیاری درباره آن وجود داشت، كنجكاوی‌هایی كه امروز مشخص شد كاملاً به جا بوده‌اند و خوشبختانه موجب ناامیدی مخاطبان نشد.

 "روز صفر" كه می‌توان آن را محصول مشترك سعید ملكان و بهرام توكلی دانست در ادامه دو اثر قبلی "تنگه ابوقریب" و "تختی" ثابت كرد این تیم دست‌كم به لحاظ فنی و تكنیكی گام به گام پخته‌تر شده و به مرحله‌ای از بلوغ در مرحله اجرا رسیده كه رفته‌رفته می‌توان امیدوار شد سینمای ایران به لحاظ تكنیكی امكان نزدیك شدن به آثار جهانی را دارد. از سوی دیگر صرفنظر از پیشرفت‌های فنی و تكنیكی علاقه موضوعی سینمای ایران به پرداختن به اتفاقات واقعی معاصركه دو نمونه خوب آن تاكنون در جشنواره سی و هشتم به رؤیت مخاطب رسیده یعنی فیلم سینمایی "شنای پروانه" و "روز صفر از دیگر نقاط امیدواركننده‌ای است كه نویدبخش رهایی از سینمای شهری و آپارتمانی فاقد پروداكشنِ ایده‌محور تحت عنوان سینمای اجتماعی است كه سال‌هاست سینمای ایران را جز در موارد معدودی از جذابیت تهی كرده است.

"روز صفر" داستان دستگیری عبدالمالك ریگی است كه با تلاش نیروهای امنیتی و با بر زمین نشاندن هواپیمای او از مبدأ دوبی به مقصد قرقیزستان صورت گرفت و فیلم چگونگی دست‌یابی به اطلاعات سفر او و برنامه‌ریزی گسترده‌ای كه گروهك تروریستی تحت فرماندهی او برای عملیات خرابكارانه و انتحاری در كل كشور تدارك دیده شده بود را به تصویر می‌كشد. "روز صفر" همچون "تختی" و "تنگه ابوقریب" از لحاظ تكنیكی خیره‌كننده و جذاب است؛ فیلمبرداری بسیار حرفه‌ای و درجه یك علی قاضی، بازی‌های مثال‌زدنی امیر جدیدی و ساعد سهیلی، گریم، طراحی صحنه، طراحی لباس، جلوه‌های ویژه میدانی و بصری... همه و همه در سطحی كاملاً استاندارد و شاید بتوان گفت فراتر از سطح معمول سینمای ایران صورت گرفته‌اند اما همچنان به سیاق دو فیلم قبلی از تیم ملكان- توكلی فیلم از معضل فیلمنامه رنج می‌برد. عدم تقسیم متناسب اطلاعات حیاتی در فیلمنامه كه در لحظاتی باعث گیج شدن مخاطب می‌گردد عمده‌ترین ضعف "روز صفر" محسوب می‌گردد. ریتم حوادث به حدی تند و بیان اطلاعات به قدری تلگرافی است كه مخاطب احتمالاً بخشی از روابط و سیر منطقی حوادث را ناگزیر از دست خواهد دارد. از سوی دیگر نزدیك نشدن به كاراكترهای فیلمنامه اعم از قهرمان و ضدقهرمان/ كاراكتر امنیتی و كاراكتر تروریست و ... سبب گسست عاطفی و كمرنگ نمودن حس همذات‌پنداری با كاراكترها می‌شود. قهرمان قصه با بازی امیر جدیدی آنچنان دور از دسترس مخاطب می‌ماند كه برخی حتی در باور كردن او به عنوان یك مأمور امنیتی ایرانی تردید می‌كنند در صورتی كه لازم بود فیلمساز/ نویسنده لحظاتی از خلوت و احساسات او را نیز به عنوان یك انسان به تصویر بكشد تا مخاطب با تصویری روباتیك و مكانیكی از یك مأمور امنیتی شبیه برخی آثار غربی مواجه نشود. فیلمنامه آنقدر درگیر انتقال اطلاعات می‌شود كه احتمالاً به دلیل كمبود وقت به مهمترین سكانس فیلم كه همان دستگیری عبدالمالك ریگی است به قدر كفایت و یا به تعبیری به قدر خنك شدن دل مخاطبی كه ریگی و جنایات او را به خاطر دارد نمی‌پردازد و از آن می‌گذرد گویی او هم همچون قهرمان فقط به حصول نتیجه فكر می‌كند و دست‌یافتن به نتیجه موردنظر برای او كفایت می‌كند. در حالی كه این سكانس می‌توانست موجی از هیجان و احساس در مخاطب ایجاد كند كه در حال حاضر چنین نیست. با تمام این تفاصیل "روز صفر" یكی از بهترین‌ فیلم‌های جشنواره سی و هشتم خواهد بود كه بی‌تردید نامزدی و احتمالاً جوایز بسیاری در رشته‌های مختلف را از آن خود خواهد كرد و خوشبختانه از آنجا كه سنت بی‌اعتنایی به پایان‌بندی فیلم در سینمای ایران رو به برچیده شدن است "روز صفر" همان طور كه شروعی جذاب دارد "پایان دلنشینی" هم دارد. پس از مدت‌ها در یك فیلم ایرانی به وطن اشاره می‌شود و شخصیتی به تصویر كشیده می‌شود كه بیش از هر چیز خاكش، وطنش و مردمش را دوست دارد، بیش از آنكه در ورطه ایدئولوژی و سیاسی‌كاری بیفتد و به این یا آن جناح سیاسی باج بدهد و شعارزده شود قهرمانی میهن‌پرست را به تصویر می‌كشد قهرمانی كه در سینمای ایران تقریباً نایاب است.

در دومین سانس از سومین روز جشنواره فیلم فجر در پردیس ملت فیلم سینمایی "ابر بارانش گرفته" ساخته جدید مجید برزگر به نمایش درآمد. فیلمی كه احتمالاً هیچ نگاهی به مخاطب داخلی نداشته و به سبك فیلم قبلی او "یك شهروند كاملاً معمولی" این‌طور القا می‌كند كه ساكنان این سرزمین قاتلان كاملاً معمولی هستند و زیر این نقاب یك شهروند ساده كاملاً معمولی وظیفه‌ شناس می‌تواند یك قاتل خونسرد بالفطره باشد. در توصیف فیلم همین بس كه می‌توان بخش‌های قابل توجهی از آن را به سبك نمایشنامه‌های رادیویی فقط شنید...

در سومین سانس از سومین روز جشنواره در پردیس ملت فیلم سینمایی "آبادان 1160" ساخته مهرداد خوشبخت به نمایش درآمد. فیلمی برگرفته از حوادث واقعی در دوران جنگ تحمیلی. "آبادان 1160 " به خوبی ثابت می‌كند كه جنگ تحمیلی هنوز و همچنان سوژه‌های بسیاری برای روایت شدن در قاب سینما دارد. فیلم روایت تلاش گروهی برای زنده نگاه داشتن صدای رادیو در آبادان هنگام سقوط خرمشهر را به تصویر می‌كشد و در تلاش است تا جایگاه و نقش رسانه در اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی در مواقع حساس و بحرانی را یادآوری كند كه البته در این زمینه چندان موفق نبوده با این حال یكی از صفحات كمتر دیده شده دفاع مقدس را به نمایش می‌گذارد كه این تلاش فی‌نفسه دارای ارزش است. از سوی دیگر جزو معدود دفعاتی است كه در سینمای ایران لوكیشن (در این فیلم ساختمان رادیو)  نقش محوری پیدا می‌كند و تبدیل به یكی از شخصیت‌های داستان می‌شود. فیلمنامه برگرفته از یك داستان واقعی و كتابی با عنوان فركانس 1160 است اما در مرحله پرداخت صرفاً به روایت اتفاقات پرداخته و دقیقاً از همین نقطه ضربه می‌خورد. قصه‌ای كه قهرمان گروهی را برای خود انتخاب كرده و پتانسیل عاطفی فراوانی دارد بدون نزدیك شدن به شخصیت‌ها و معرفی آن‌ها به مخاطب تنها به سیر حوادث می‌پردازد و به همین دلیل از احساس تهی می‌شود و برخلاف آثار جنگی تأثیرگذار در لحظه شهادت شخصیت‌ها مخاطب تنها نظاره‌گر است و گویی مطلع می‌شود بدون آنكه حس خاصی در او برانگیخته شود، قطره اشكی از چشم او جاری شود یا حتی متأثر و غمگین شود و این اتفاق باعث می‌شود تا پس از تیتراژ پایانی فیلم هم برای مخاطب تمام شده و درگیری چندانی با اثر نداشته باشد فقط از موضوعی كه تا پیش از این خبر نداشته با خبر شده است و این خبر تازه را به گنجینه محفوظاتش می‌‌سپارد. فیلم به لحاظ تكنیك و اجرا اگرچه قابل قبول است اما برتری خاصی نسبت به آثار جنگی‌ای كه پیش‌تر در سینمای ایران تولید شده ندارد و مهمترین نقطه قوت آن همان انتخاب سوژه است كه ذكر شد.

بخش نمایش آثار بلند داستانی در پردیس ملت با پایان نمایش فیلم سینمایی "آبادان 1160" در چهارمین روز به كار خود پایان داد.



٠٩:٢٨ - سه شنبه ١٥ بهمن ١٣٩٨    /    شماره : ٨٣٢٧١    /    تعداد نمایش : ١٩١







سینمای ایران در گذر تاریخ



فیلم و صدا

سایر رسانه ها

تبلیغات

برگزیده ها

دارای مجوز شماره 89.25738

از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی


پیوندها

سینمای نو را دنبال کنید

کلیه حقوق این سایت برای سینمای نو محفوظ و استفاده از مطالب آن با ذکر کامل نام منبع مجاز است