سینمای نو > سرویس سینما
روزنگارهای جشنواره سی و هشتم:
روز چهارم : وحشت به سبك فرنگی
مونا انوری زاده
در چهارمین روز از سی و هشتمین جشنواره ملی فجر در پردیس ملت طبق برنامه سه فیلم داستانی به ترتیب در ساعات :13:30- 16:30 و 19:30 به نمایش درآمدند.
در سانس اول فیلم سینمایی "آن شب" نخستین ساخته كوروش آهاری به نمایش درآمد. فیلمی كه توسط كمپانی شهاب حسینی در آمریكا تولید شده و بازیگر نقش اول آن نیز خود اوست. تولید فیلمهای ژانر وحشت هم در سینمای دنیا سابقه طولانی دارد و هم علاقه مندان بسیاری دارد. در سینمای ایران نیز تولید فیلم در ژانر وحشت مسبوق به سابقه است. بسیاری از علاقه مندان سینمای ایران هنوز فیلم سینمایی "شب بیست و نهم" ساخته حمید رخشانی با بازی مرحوم حسین گیل، مرجانه گلچین و حمیده خیرآبادی را كه در سال 1368 تولید شده به خاطر دارند و همچنان آن را یكی از ترسناكترین فیلمهای آثار سینمای ایران ارزیابی میكنند و خاطراتی از وحشتی كه تا مدتها پس از تماشای این فیلم در ذهن آنها ایجاد شده را نقل میكنند. پس از آن در طی سه دهه اخیر به ندرت فیلمهایی در این ژانر تولید شد كه البته هرگز موفقیت "شب بیست و نهم" را تكرار نكردند فیلمهای نظیر "آل"، "اقلیما" و حتی آثاری نظیر "پاركوی"... موفقیت "شب و بیست و نهم" را میتوان ناشی از استفاده به جا از مفهوم بومی "وحشت" در فرهنگ عامه ایران دانست. مفاهیمی چون جن، افسانه آل و علاقه آن به زن زائو و جفت جنین و نظایر آن از جمله مباحثی هستند كه در میان عامه مردم پدیدههای ترسناك ارزیابی میشوند و به همین دلیل استفاده از این مفاهیم به طور سنتی ترسناك در یك فیلم سینمایی احتمالاً میتواند وحشت قابل توجهی در میان مخاطب ایجاد كند و دستمایه خوبی برای تولید فیلمهای سینمایی در ژانر وحشت باشد امری كه "آن شب" كوروش آهاری از آن بیبهره است. فیلم با الگوی فیلمهای ژانر وحشت فرنگی و البته بیبهره از توجیهات محتوایی و داستانی این گونه فیلمها ساخته شده است و به همین دلیل در نیمه دوم فیلم به جای آنكه ترسناك باشد خندهدار میشود و در 20 دقیقه پایانی حتی صدای خنده مخاطب را هم در سالن میتوان شنید. نویسندگان به وضوح شناختی از الگوهای ترس در فرهنگ ایرانی نداشتهاند و با در هم آمیختن مجموعه از المانهای ترس در آثار فرنگی و شعارهای اخلاقی كوشیدهاند تا فضایی رعبآور خلق كنند كه ناموفق بوده است. استفاده از فضای هتل به عنوان لوكیشن یك فیلم ژانر وحشت اتفاقی است كه پیش از این در فیلم درخشان كوبریك یعنی "Shining" صورت گرفته است و سایر المانهای استفاده شده كلاژی تقلیدی از مجموعهای از فیلمهای ترسناك هالیوودی است كه دستكم برای مخاطب اهل سینما تازه و بدیع نیست مضافاً كه نحوه گیر افتادن كاراكترهای فیلم در هتل قدیمی به شدت دمدستی و غیرقابل توجیه و باور است و فیلم داستانی را شروع میكند كه در گرهگشایی آن در میماند و به ترفندی به شدت كلیشهای متوسل میشود. شعار اخلاقی سر داده شده در فیلم كه به آفات دروغ گفتن در زندگی اشاره میكند و یا نمای پایانی كه گویی تجسم عینی وجدان كسی است كه حقیقت را از همسرش كتمان میكند نه تأثیرگذارند و نه وصله مناسبی برای فیلمی كه در تمام مدت با بازیهای فرمی كوشیده مخاطب را بترساند. در نهایت "آنشب" فیلم ناموفقی است كه به جای شهری در آمریكا در هر شهری در هر كجای جهان حتی در مسافرخانهای در ناصرخسروی تهران میتوانست اتفاق بیفتد و احتمالاً اگر فیلمنامه آن در ایران به شهاب حسینی پیشنهاد میشد آن را رد میكرد اما ظاهراً همچنان این تصور وجود دارد كه وصله كردن نام ساخته شده در آمریكا مخاطب امروزی را كه به تمام آثار روز جهان دسترسی دارد گمراه میكند تصوری كه باطل است.
در دومین سانس از چهارمین روز جشنواره سی و هشتم در پردیس رسانه فیلم تازه محمدحسین مهدویان به نام "درخت گردو" به نمایش درآمد. فیلمی كه به واسطه موضوع آن، نام كارگردان و حضور دو بازیگر سرشناس یعنی پیمان معادی و مهران مدیری كنجكاوی علاقه مندان و اهالی رسانه و سینما را برانگیخته بود. "درخت گردو" به لحاظ تكنیك فیلمبرداری و نحوه اجرا از همان سبك مورد علاقه مهدویان پیروی میكند؛ یعنی استفاده از نگاتیو و دوربین مستندنگار روی دست همچون "ایستاده در غبار" و "ماجرای نیمروز 1 و 2"... فیلم به فاجعه بمباران شیمیایی سردشت میپردازد و داستان یك خانواده را روایت میكند. مثل همیشه مهدویان بازسازی تمیز و بینقصی از فضای دهه 60 ارائه میكند و با بازی كمنظیر و متفاوت پیمان معادی حكایت مظلومیت مردم این منطقه را فریاد میزند و بغض سی و چند ساله را میشكند. فیلم از منظر فیلمنامه ویژگی متفاوتی ندارد و برای روایت قصهاش به سادهترین نوع و استفاده از یك راوی اول شخص متوسل میشود كه به مصداق یك غلط مصطلح قدیمی در فیلمنامهنویسی صحنههای متعددی در فیلم روایت میشود كه آن راوی اول شخص در آن حضور نداشته است اما به عنوان یك غلط رایج در سینما مخاطب این نحوه از روایت را میپذیرد و البته فیلم بسیار ارزشمند و قابل احترام محمدحسین مهدویان چنان تأثیرگذار و تراژیك است كه خواهناخواه زبان از نقد آن باز میماند آنقدر كه حتی میشود از اعتراض به انتخاب بد مهران مدیری كه در عاطفیترین لحظات باعث گسست حسی مخاطب از فیلم میشود نیز گذشت و آن را پذیرفت اتفاقی كه میتوانست پاشنه آشیل فیلم محمدحسین مهدویان شود اما عمق تراژدی تصویر شده در فیلم به قدری زیاد است و تلاش مهدویان به قدری قابل تقدیر و اعتنا كه فیلم از سقوط حتمی و خنده تماشاگر در سكانسهایی كه مهران مدیری در آن حضور دارد نجات مییابد.
در سومین سانس از چهارمین روز جشنواره سی و هشتم فیلم سینمایی "دو زیست" اثر برزو نیكنژاد به نمایش درآمد. فیلم ویترین جذابی از بازیگران مطرح دارد كه میل به تماشای آن را نزد مخاطب چه عام و چه خاص بالا میبرد نامهایی چون جواد عزتی، سعید پورصمیمی، پژمان جمشیدی، مانی حقیقی و هادی حجازیفر كه حضور هر یك به تنهایی میتواند برای یك فیلم واجد ارزش باشد و حالا همه در یك فیلم سینمایی دور هم جمع شدهاند. كارگردانی پختهتر از برزو نیكنژاد نسبت به آثار قبلی خود او، فیلمبرداری بسیار خوب علیرضا برازنده، طراحی صحنه باورپذیر و ... همه از نقاط قوت فیلم محسوب میشوند. فیلم لحظات شیرینی میان مثلث عزتی- جمشیدی و حجازیفر ایجاد میكند و حتی تك سكانسهای حضور سعید پورصمیمی نیز با بازی مثلزدنی او مثل همیشه جذاباند اما در خدمت چه داستانی و چه محتوایی؟... فیلم چند خرده پیرنگ دارد و دو مثلث/مربع عشقی و در نهایت یك غافلگیری بدون توجیه منطقی در داستان و میانهای كند و كشدار، شخصیتهای از حد تیپ فراتر نمیروند و كنش و واكنشهایشان هم برای مخاطب چندان منطقی و قابل قبول به نظر نمیرسد و در نهایت مخاطب با سؤالات بسیاری كه ناشی از حفرههای داستانی واضح و انگیزههای غیرقابل باور شخصیتهاست سالن را ترك میكند. با نمایش فیلم "دوزیست" چهارمین روز جشنواره سی و هشتم در پردیس ملت در بخش سینمای بلند داستانی به كار خود خاتمه داد.