سینمای نو > سرویس موسیقی
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی " سینمای نو " و اعلام روابط عمومی مراکز فرهنگی هنری منطقه شش ، فرهنگسرای سرو ؛ این کارگاه با حضور دانشجویان اتنوموزیکولوژیِ دانشگاههای ایران و تعدادی از پژوهشگران جوان، 21 دی ماه درفرهنگ سرای سرو برگزار شد.
ابتدای این نشست دکتر کیوان آقامحسنی کارشناس مجری کارگاه به تبیین جایگاه موسیقی مردمپسند در فضای پژوهشی حوزه موسیقیشناسی ایران پرداخت. وی نگاه گذشتهگرا و تاریخمحورِ حاکم در فضای پژوهش موسیقی در ایران را یکی از عواملی دانست که پژوهشگران عرصه موسیقیشناسی کمتر تاکنون موسیقیهای مردمپسند را مورد توجه قرار دادهاند و عملاً از این عرصه به نفع جامعهشناسان کنار کشیدهاند.
سپس پروفسور کلوس نویمن، رییس دپارتمان قومموسیقیشناسی دانشگاه هاله آلمان که تحقیقات و مطالعات میدانی بسیاری در حوزههایی نظیر ترینیدادوتوباگو، اقلیت آلمانی در لهستان و موسیقی راک در بلاروس به انجام رسانده است، به ترسیم دورنمایی از تاریخچه قومموسیقیشناسی پرداخت و ضمن اشاره به دستاوردها و چهرههای شاخص این رشته تا آغاز قرن بیستم، به ذکر دلایلی پرداخت که موسیقی مردمپسند را در نهایت تبدیل به یکی از حوزههای مهم و مورد توجه قومموسیقیشناسان کرده است دلایلی همچون جنگهای جهانی اول و دوم، تغییر نگاه اروپا محور و توجه به موسیقیهای غیرکلاسیک اقوام اعم از اروپایی و غیراروپایی.
در ادامه با ارائه نمونههایی صوتی از موسیقی مردمپسند در آلمان و فرانسه دهههای چهل و پنجاه قرن بیستم، نویمن به نوعی وارد بحث اشاعه و گسترش موسیقی مردمپسند بین کشورهای اروپایی پرداخت؛ به تغییراتی که یک موسیقی از آغاز و با ورود به هر کشور و فرهنگ تازه به خود میبیند و پیشرفتها و تغییراتی که در پررنگ ترین شکل خود سازنده یکی از مشهورترین سبکهای موسیقی امروز نیز هست.
جاز، موسیقی سیاهپوستان نیوارلئان آمریکا که به مرور نه تنها محدود به سیاهان نماند بلکه در سراسر جهان گسترده شد و در هر منزلگاه تازه، رنگ و بوی تازهای به خود گرفت. در حدود سالهای ۱۹۱۰ رپرتوار جاز مورد توجه سفیدپوستان قرار میگیرد، در دهه چهل میلادی کول جاز و در دهه ۶۰ جاز راک بوجود میآید. در نتیجه به نوعی پیدا کردن شکل اصیل در موسیقی جاز امری بعید و پیچیده است.
پایان بخش اول کارگاه، نویمن به جمع بندی بحث پرداخت و افزود: مهاجرت و آسانتر شدن حمل و نقل و گسترش رسانههای جمعی به عنوان دلایلی هستند که در گسترش موسیقی و فرهنگ مردمپسند نقش مهمی ایفا کردهاند.
بخش دوم کارگاه، نویمن به توضیح یکی از مهمترین تحقیقات میدانی خود پرداخت. از حدود سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ میلادی و در میانه سفری به بلاروس، توجه نویمن به موسیقی مردمپسند و بویژه موسیقی راک کشور بلاروس جلب میشود و در ادامه و تا به امروز کار و تحقیق بر این موضوع را ادامه داده است. بلاروس با توجه به تغییرات اجتماعی و پیشینه تغییراتی که در تاریخ خود داشته است به حوزهای یگانه برای تحقیق در قلب اروپا تبدیل شده است. نویمن در سفرهایی که هر سال به بلاروس داشته و دارد، تلاش می کند هربار بخشی از حیات فرهنگ و موسیقی مردمپسند و موسیقی شهری در این کشور را کشف و ضبط کند. نویمن در خلال توضیحات خود پیرامون موسیقی مردمپسند در بلاروس معاصر به ترسیم وضعیت زبانی، قومی و جمعیتی نیز پرداخت و این را نیز اضافه کرد که یکی از مهمترین دستاوردهای قومموسیقیشناسی جدید در برابر موسیقیشناسی تطبیقی همین توجه به پیرامون موسیقیها و بستر شکلگیریشان در برابر توجه صرف به ماده موسیقایی بوده است.
در بخش بعدی تکههایی از موسیقیهای مردمپسند و نماهنگهای این موسیقیها در فرهنگ های مختلف پخش و به تفاوتها و شباهتهای این موسیقی پرداخته شد و از حاضرین خواسته شد نظرات و ایدههای خود را پیرامون هر قطعه بر اساس آنچه شنیدهاند شرح دهند.
نویمن در ادامه به نقش قومموسیقیشناس در تحقیقات بین رشتهای اشاره کرد وگفت قومموسیقیشناس با موضوع مطالعه و تحقیق خود تعریف نمیشود بلکه این چگونگی تحقیق است که نقشی منحصر بهفرد و ویژه به او اعطا میکند. همان چیزی که در ادبیات قومموسیقیشناسی به نام کار میدانی میشناسیم و دامنه گستردهای از نامّهای بزرگ و کوچک را در تاریخ این رشته به نام خود ثبت کرده است. از کورت زاکس و هورن بستل تا برونو نتل، آلن مریام و در نمونههای معاصرترش خود کلوئس نویمن.
در بخش پایانی مقاله « قومموسیقیشناس و مسئله ضبط» نوشته هوگو زمپ مورد بررسی قرار گرفت .
زمپ در این مقاله با اشاره به تغییرات عصر جدید و امکان ضبط و دسترسی به موسیقی اقوام مختلف، به وظیفه خطیر قومموسیقیشناس در برابر موسیقیدانانی اشاره میکند که به او اعتماد کردهاند و موسیقیشان را به قصد ماندگاری و حفظ شدن برای او ارائه دادهاند. سرنوشت تعدادی از این قطعات در مقالهای که اشاره شد به تفصیل شرح داده میشود. از تلاشهای زمپ برای ضبط این قطعات تا استفادههای بی رویه و بی اجازه در آثار فیوژن و مردمپسند و از همه بدتر بیسهم ماندن موسیقیدانانی که صاحبان اصلی این فرهنگ بوده و هستند.
در انتها نویمن با ذکر سوالاتی اعضای حاضر را به بحث پیرامون وظیفه و انتخاب قومموسیقیشناس در موقعیتهایی این چنینی دعوت کرد. اینکه آیا محقق مسئول حفظ و حراست از حقوق معنوی و مادی موسیقی دانانی ست که خود به بازار و سازوکار اقتصادی موسیقی دسترسی ندارند؟ آیا راهی برای جلوگیری از این استفادهها هست؟
نویمن با شرح تفصیلی مقاله به عملکرد هوگو زمپ اشاره کرد و به نوعی مسیری را شرح داد که مولفین برای احقاق حقوق خود یا دیگران در طول چند دهه گذشته طی کردهاند تا امروز ما شاهد حداقلِ رفتارهایی از این دست در موسیقی غرب باشیم.
شرکتکنندگان در این کارگاه یکروزه که همه از اهالی موسیقی و دانشجویان و فارغالتحصیلان این رشته بودند از دغدغهها و سوالات و مسائل خود در بخشهایی از این برنامه صحبت کردند و در انتها گواهی شرکت در این کارگاه به اعضا تقدیم شد.