سینمای نو > سرویس سینما
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی " سینمای نو " و به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای ارسباران، ششصد و بیست و ششمین نشست باشگاه فیلم تهران با نمایش و نقد فیلم سینمایی "مست عشق" ، ساخته حسن فتحی ، یکشنبه 25 شهریور ماه 1403 با حضور حسن فتحی نویسنده و کارگردان، فرهاد توحیدی نویسنده، رضا صائمی منتقد سینما و کورش جاهد کارشناس مجری در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
در ابتدای این نشست کورش جاهد به بیان نکاتی درباره این فیلم پرداخت و اظهار کرد: یکی از نکاتی که درباره فیلم "مست عشق" مطرح است، مدعیانی هستند که نسبت به شخصیتهایی مانند مولانا وجود دارند و معتقدند بیشترین شناخت را دارند و شاید مقتضیات سینما را به خوبی نمیشناسند. ممکن است کسی یک ادیب یا مورخ برجسته باشد، ولی هماهنگسازی اتفاقات تاریخی با درام و سینما تخصص دیگری است.
وی افزود: خیلی اوقات مشهورترین فیلمهای تاریخ سینما بسیاری از افراد را راضی نمیکند، چون معترض هستند که چرا بعضی وقایع کمرنگ و بعضی وقایع در فیلم پررنگ بودهاند. به هر حال سینما در حیطه سرگرمی است و شرایط خاص خود را دارد. همه فیلمهای تاریخی باید با امروز نسبتی برقرار کنند و در دیالوگهای "مست عشق" این موضوع به خوبی هویداست.
در ادامه رضا صائمی منتقد سینما با اشاره به دشواری نزدیک شدن به شخصیتی مانند مولانا بیان کرد: در مقایسه با شاعران دیگر ما، خوانشهای متنوعتری نسبت به مولانا وجود دارد و سختیای که دارد این است که با اینکه قهرمان فیلم «مست عشق» خیالی نیست و کسی است که واقعیت دارد و زیست داشته، ولی شخصیت به شدت پیچیدهای بوده و هر فیلمسازی سراغش برود شاید نتواند دینش را ادا کند. حتی خوانشهایی که مخاطبان دارند بسیار متنوع است و خود فیلم هم مصداق آن شعر مولاناست که میگوید «هر کسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من»
وی اضافه کرد: شخصیت مولانا به قدری چندلایه است که شما هر چه قدر هم بخواهی کشفش کنی، باز بخشهای دیگری از شخصیتش مغفول میماند. یکی دیگر از کارهای سخت آقای فتحی در «مست عشق» این است که طیفهای مختلف ذهنیتها و تصورات گوناگونی نسبت به مولانا و شمس دارند و اینها وقتی فیلم را میبینند، آن را با تصور خودشان مقایسه میکنند و بر اساس نزدیکی یا دوری به این تصور، درباره دوست داشتن یا نداشتن فیلم تصمیم میگیرند.
صائمی در پایان صحبتهایش گفت: یکی از کارکردهای خوب فیلم این است که مخاطب وقتی از سینما خارج میشود، ممکن است بخواهد درباره مولانا و شمس کتاب بخواند و بیشتر با زندگی و اندیشههای عرفانی آنها آشنا شود. چنین اندیشههایی میتواند در التیام درد و رنجهای امروزمان راهگشا باشد.
در ادامه یکی از مخاطبان پرسشی درباره استفاده از منابع عامهپسند مانند «ملت عشق» به جای منابع اصیلتری مانند «پله پله تا ملاقات خدا» مطرح کرد که فرهاد توحیدی نویسنده فیلمنامه "مست عشق" در پاسخ گفت: «ملت عشق» منبع اصلی ما نبوده و خودش متکی به منابع دست اول درباره زندگی مولاناست. ما برای نگارش فیلمنامه سه منبع اصلی داشتیم و معیارمان این بود که نزدیکترین منابع به زمان مولانا باشد.
وی با اشاره به منابع اصلی عنوان کرد: «رساله سپهسالار» ، «مناقبالعارفین» و «مثنوی ولدنامه» سه منبعی بودند که فیلمنامه را بر اساس آن نوشتیم. البته از کتابهای دیگر از جمله کتاب دکتر زرینکوب و کتاب «زندگی مولانا» اثر استاد بدیعالزمان فروزانفر هم استفاده کردهایم.
توحیدی با بیان اینکه در فیلم ساختن درباره شخصیتهای تاریخی دو انتخاب داریم، اظهار کرد: یک انتخاب این است که زندگی شخصیت را از ابتدا تا انتها نمایش دهیم و روش دوم نمایش دادن برشی از زندگی است و ما برای «مست عشق» این انتخاب را کردیم و مهمترین مقطع زندگی مولانا را به نمایش گذاشتیم.
وی ادامه داد: فیلم لایههای گوناگون و سه خط زمانی و سه خط داستانی دارد و سه آدم از سه موضع مختلف را داریم. کوشیدیم این مقطع زندگی را بگیریم و سطوح مختلف تماشاگرانمان را راضی نگه داریم و آنها را تشویق کنیم بیشتر درباره شمس و مولانا تعمق کنند.
در ادامه حسن فتحی کارگردان فیلم "مست عشق" ضمن ابراز خرسندی از حضور در نشست نقد و بررسی این فیلم گفت: اگر فیلم را دوست داشتهاید، ماحصل کار یک مجموعه منسجم شامل آقای توحیدی به عنوان فیلمنامهنویس، مرحوم مرتضی پورصمدی به عنوان مدیر فیلمبرداری، بازیگران ایرانی و ترک و همه عوامل بوده است.
فتحی در پاسخ به پرسش یکی از مخاطبان درباره نگاه فیلم به عشق بیان کرد: متناسب با سن و سالی که انسان پیدا میکند، تعریفش از عشق متفاوت میشود و عمق و گسترش بیشتری مییابد. عشق ۱۲ سالگی با عشق ۱۸ سالگی و ۳۰ سالگی و... متفاوت است. عشق ۴۰ سالگی عشق عجیب و غریبی است و مولانا هم در ۴۰ سالگی مبتلای شمس میشود. عشقی که من در «شب دهم» مطرح کردم، با عشق «مدار صفر درجه» و «میوه ممنوعه» و «شهرزاد» یکی نیست. عشق رمانتیک ویژگیهای خود را دارد، عشق به خانواده، عشق به وطن، عشق به آزادی، عشق به عدالت و... تا میرسد به نوعی از عشق که در آثار عرفای مشرقزمین دیده میشود؛ عشقی که ما را با کائنات پیوند میزند.
وی ادامه داد: آن گونه که شاعران و فلاسفه مطرح میکنند، در خالصانهترین عاشقانههایی که در تاریخ ادبیات فارسی و ادبیات غرب داریم، علیرغم همه خلوص و یکرنگیای که میبینیم حفرههایی بین عاشق و معشوق وجود دارد. دلیلش هم این است که ما انسانها نیمهتمام هستیم. هر کدام از ما نیممصراعی در طلب گمشده وجودی خودمان هستیم و عرفان ما را دعوت میکند که این گمشده وجودی را در درون خود جستوجو کنیم.
فتحی تصریح کرد: اگر این گمشده را در خودت کشف کنی و در حول و حوش این کشف به نوعی صلح و آرامش و صداقت با خودت برسی، میتوانی شهروند بهتری برای جهان باشی. آن موقع میتوانی به یک صلح عمیق با دیگران میل پیدا کنی و در این چارچوب عشق برای ما معنا میشود. عشقی که ما را با کائنات پیوند میزند و در این پیوند کائناتی است که تمام خلاهای وجودی ما و همه حرفهایی که هر دلی برای نگفتن دارد، مخاطبی برای شنیدن پیدا میکند.
فتحی درباره هدفگذاری فیلم "مست عشق" روی عامه مخاطبان گفت: من و آقای توحیدی ۱۴ بار فیلمنامه را بازنویسی کردیم، شاید چون قرار نبود کمفروشی کنیم و یک چیزی بسازیم که فقط حرفی زده باشیم. میدانستیم مسئولیت سنگینی است و در تمام دو سالی که روی فیلمنامه کار میکردیم، برایمان مهم بود که مخاطب هدفمان کدام قشر از جامعه است. آیا میخواهیم برای مولویشناسان فیلم بسازیم یا برای جوانان امروز و مردم کوچه و بازار؟ در نهایت مخاطب هدف را گروه دوم انتخاب کردیم.
وی اضافه کرد: البته بسیاری از اندیشمندان مانند استاد کزازی، استاد موحد، دکتر رضوانی و... در یک اکران خصوصی فیلم را دیدند و نظرات ارزشمندشان به ما روحیه داد، ولی مخاطب متوسط جامعه برایمان بسیار اهمیت داشتند. نه با این هدف که فیلم را ببینند و بگویند دیگر مولوی و شمس را میشناسم، امیدمان این بود که مخاطب برود اینها را در کتابها و مقالات جستوجو کند. خوشبختانه تا حد زیادی به این هدف رسیدیم و بخش عظیمی از مخاطبانمان از نسل جوان بودند. به دلایل بیشمار، دچار انقطاع فرهنگی بین نسل جوان و میراث فرهنگیمان هستیم. خیلی مهم است که این پیوند برقرار شود.
فتحی درباره تجربه همکاری مشترک ایران و ترکیه در ساخت "مست عشق" عنوان کرد: فیلم حدود دو ماه دیگر قرار است در سینماهای ترکیه اکران شود و در آن زمان میتوان ارزیابی کرد که مخاطب ترک چه بازخوردی میدهد.
وی افزود: فیلم با سرمایه مشترک ایرانی و ترک ساخته شد و علیرغم نظر طرف ترک، ما اصرار داشتیم دو بازیگر اصلی شمس و مولانا حتما ایرانی باشند. در این مورد تسلیم وجه صنعتی سینما نشدیم و اگر بازیگر مولانا ترک انتخاب میشد، میزان فروش در سینماهای ترکیه بسیار افزایش مییافت. البته برای این اصرار دلیل هم داشتیم، زادگاه شمس آذربایجانِ ایران و زادگاه مولانا خراسانِ ایران بوده است.
فتحی در پایان گفت: ما نمیخواستیم زندگینامه مولانا را بسازیم، هدف این بود که ملاقات عجیب و غریب شمس و مولانا را در حد بضاعت اندک یک اثر سینمایی نمایش دهیم. اتفاقی که در این ملاقات میافتد از نظر روانشناختی بسیار حائز اهمیت است. یکی از مشکلات انسان امروز مقایسه و چشم و همچشمی است. ما مانند ماشینی هستیم که مدام نگاه میکنیم چه کسی از ما جلو میزند و چه کسی از ما عقبتر است. این سرمنشا بسیاری از جنگها و کشتارها در جهان امروز است. در مواجهه شمس و مولانا میبینیم چگونه شمس چشماندازی را به مولانا توصیه میکند که برای بشر امروز قابل استفاده است. او به مولانا میگوید رقابت را کنار بگذار و دلخوش نباش که ۵۰۰ نفر پای منبرت هستند و چه مقام و جایگاهی داری. امروز بسیاری از ما بنده پول و موقعیت اجتماعی شدهایم.